
این گردهمایی صدای انسانیت در مقابل رژیمی است که برجستهترین ویژگیاش دشمنی با تمام بشریت است. ما سالهای قبل از انقلاب ضدسلطنتی و اوایل تأسیس سازمان مجاهدین در زمان شاه را بهخاطر داریم. در جامعه ایران رنگهای سیاسی زیادی بود. رنگ آخوندهای مرتجع جازدهای که زمان شاه جرأت نداشتند هیچ کاری بکنند، رنگ تسلیم طلبانی که آن زمان مصدق را ول کردند و میگفتند کاری نمیشود کرد و کنار کشیده بودند. رنگ انفعال و پاسیویته و تودهیی گری، رنگ سازش با شاه و پشتیبانی از انقلاب سفید شاه و... .
همه این رنگهای سیاسی در آن زمان بود. ولی اکنون ما رنگ نبرد و مقاومت و ایستادگی را میبینیم. آن هم بعد از این همه ستم و خونریزی و جنایت. این همه زندان و شکنجه و اعدام و توهین و تحقیر و... توسط رژیم ولایتفقیه خامنهای. در چنین شرایطی ما شاهد این میزان جوشش احساسات ملی و میهنی و شاهد فهم و ادراک و بیانهای عمیق و مختلف و توصیفهایی از زبان هموطنانمان درباره وظیفه و مسئولیت برای شرکت در کارزار گردهمایی میبینیم. بقول سمبل زن انقلابی مجاهد خلق، اشرف رجوی شهید که گفته بود: ”باید فرهنگ جدیدی خلق شودبنابراین شاهد این هستیم که این رنگ جدید سیاسی در حال خلق شدن است. ما هنوز صحنههای پرشور میتینگ امجدیه و شعار هموطنانمان درباره رهبر انقلاب ایران، مسعود رجوی را بهخاطر داريم. وقتی میلیشیای انقلابی و مردم شعار میدادند ”مسعود معلم ماست“ مثل تیری بود که در قلب خمینی فرو میرفت.يادم مي آيد اولین سری شهدای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زمان شاه. خود من بهخاطر دارم این شهادتها و خروشی که در دادگاه آنها طنینافکن شده بود از دفاعیات همه آن قهرمانان مجاهد بهویژه دفاعیات خود مسعود رجوی در بیدادگاه شاه روی من تاثیر زیادی گذاشت. من آنموقع تازه میخواستم قدم در راه مبارزه بگذارم. یادم هست آن زمان در دانشگاه فنی دانشگاه تهران، دانشجویان متن دفاعیات مجاهدین و مسعود رجوی در بیدادگاه شاه را در دانشگاه پخش میکردند. ما آنها را میخواندیم و ساواک هم آن زمان از وضعیت دانشجویان بهویژه دانشگاه فنی تهران هراس داشت و کار زیادی نمیکرد. ما از دانشگاه پزشکی به دانشکده فنی دانشگاه تهران میرفتیم و متون دفاعیات و اطلاعیههای مجاهدین را میخواندیم. من وقتی دفاعیات مسعود را خواندم، از این تکان خوردم که در آن شرایط اختناق آن هم در دل زندان شاه، چنین سخنانی، چقدر رزمنده چقدر جان بر کف و چقدر مهاجم به سینه دشمن است. در حالیکه آنموقع هیچ مجاهدی آرام و قرار نداشت که خطری متوجه جان مسعود رجوی نشود. ولی او با رشادت پیامش را به خارج از زندان و دادگاه شاه داد. او بر سوگند وفا و پایداری تا به آخر تأکید کرده بود. این پیام که آنموقع به بیرون منتشر شد و این روحیه در آن زمان بسیاری را برانگیخته میکرد. اکنون صدا و مسیر و راه آنها جاریست. خود من اگر الآن در اینجا هستم بهخاطر همان صدا و همان پیام هست. گردهمایی سالانه ایرانیان در 23خرداد امسال نیز طنین همان راه و همان صداست. حقیقتاً ما در سرودهای سازمان مجاهدین میخواندیم که ”در بلند ابر در خروش رعد... “.، و الآن رعد آسا در خروش یک خلق، در سی هزار شهید سربدار که همهشان یک به یک با نام مسعود، با عشق به راه و آرمان و مسیر مسعود جانشان را فدا ی رهایی خلق و میهنشان کردند، به صفت همان کلام مقاومت سازشناپذیریاش واقعاً ”معلم یک خلق“ است. این همان چیزی است که مثل تیر در قلب ارتجاع و استعمار و همه دشمنان خلق فرو میرود و در عینحال راه باز میکند، امید میدهد و برای همه نسلهایی که این مدت در اعتراض به حکومت آخوندی قیام کردند، پیام برانگیختن و خیزش میدهد. هیچ سرکوبی و هیچ وحشیگری از سوی این رژیم نتوانست آنها را به سکوت وادار کند و آرمان آنهاست که همچنان میتازد. ایرانیان آزاده نیز در هر کجای دنیا که هستند این صدا را شنیده و میشنوند و این مسیر را ادامه میدهند. درود بر همه این اشرفنشانها که دور از وطن هستند ولی قلبشان برای وطن میتپد و اشرفنشان میرزمند و میجنگند و صدای آنهایی را که در حاکمیت آخوندی سرکوب شده و در گلو خفه شده است را فریاد میکنند.
از محمد علي توحيدي
از محمد علي توحيدي


Unknown
Posted in:
0 comments:
Post a Comment
از كامنت و نظرشما ممنون هستم